افسون سکوت

افسون سکوت

به وبلاگ من خوش اومدین عضویت ونظربرای بهترشدن وبلاگم یادتون نره

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 432
بازدید کل : 11219
تعداد مطالب : 262
تعداد نظرات : 35
تعداد آنلاین : 1

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




<-PollName->

<-PollItems->

چت روم
دریافت کد ترجمه گر وبلاگ

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
کد جستجوگر گوگل

فال عشق

دريافت كد بازی آنلاين تصادفی

كد تقويم

كد عكس تصادفی

كد عكس تصادفی

كد تصوير تصادفی

bahar22

title="Yahoo Status by pichak.net" href="ymsgr:sendim?آی دی ياهو شما">

خانم ها هميشه پيروز هستند


"Dear Lord: I go to work every day and put in 8 hours while my wife merely stays at home. I want her to know what I go through. So, please allow her body to switch with mine for a day.Amen!"


خداي عزيزم، من هر روز، روزي 8 ساعت سر کار ميروم درحاليکه همسرم فقط در خانه ميماند. ميخواهم او بداند که من چه سختي را تحمل ميکنم. پس تقاضا دارم که اجازه دهي بدن من و او با هم جابجا شود، تنها براي يک روز. آمين

Poof!!!

God, in his infinite wisdom, granted the man's wish.

خداوند با حکمت بيکرانش آروزي مرد را برآورده کرد

 

The next morning, sure enough, the man awoke as a woman.

فردا صبح مرد به عنوان يک زن، از خواب بيدار شد

He arose,

از جايش برخاست

 

cooked breakfast for his mate, Awakened the kids,

براي همسرش صبحانه حاضر کرد، بچه ها را بيدار کرد

 

Set out their school clothes, Fed them breakfast,

لباس هاي مدرسه بچه ها را مرتب کرد، به آنها صبحانه داد

 

Packed their lunches, Drove them to school, Came home and picked up the dry cleaning,

ناهارشان را بسته بندي کرد، آنها را به مدرسه برد

به خانه برگشت و لباسها را براي بردن به خشکشويي برداشت  

 

Took it to the cleaners And stopped at the bank to make a deposit,

آنها را به خشکشويي داد و به بانک رفت تا حساب پس انداز باز کند  

 

Went grocery shopping, Then drove home to put away the groceries,

به خواروبار فروشي رفت

سپس خريدهايش را به خانه برد  

 

Paid the bills and balanced the check book...

قبضها و صورتحسابها را پرداخت کرد و مانده حسابها را در دفتر خرج بررسي کرد   

 

He cleaned the cat's litter box and bathed the dog.

جاي خاک گربه را تميز کرد و سگ را حمام کرد



Then, it was already 1.00pm

ساعت دقيقا 1 شد  

 

And he hurried to make the beds...

و با عجله تختها را مرتب کرد  

 

...do the laundry...

لباس ها را شست

 

vacuum, Dust, And sweep and mop the kitchen floor...

جاروبرقي کشيد، گردگيري کرد و کف آشپزخانه را جارو و طي کشيد  

 

...Ran to the school to pick up the kids and got into an argument with them on the way home.

به سرعت رفت به مدرسه تا بچه ها را بردارد و در راه خانه با هم بحث کردند

Set out milk and cookies and...

شير و کيک برايشان ريخت

 

...got the kids organized to do their homework.

و بچه ها را سازماندهي کرد تا تکاليفشان را انجام دهند

 Then,

 

set up the ironing board and watched TV while he did the ironing.

سپس ميز اتو را برداشت و در حين تماشاي تلويزيون لباس ها را اتو زد

 At 4:30pm

ساعت 4:30 بعدازظهر,

 


he began peeling potatoes and washing vegetables for salad...


سيب زمينيها را پوست کند و سبزي ها را براي درست کردن سالاد شست

 

...rolled meatballs and snapped fresh beans for supper.

گوشت قل قلي درست کرد و لوبياهاي تازه را براي شام آماده کرد

   After supper

بعد از شام

 

He cleaned the kitchen, Ran the dishwasher..

 

 

آشپزخانه را تميز کرد و ماشين ظرفشويي را روشن کرد  .

 

...Folded laundry, Bathed the kids, And put them to bed.

لباسها را تا کرد، بچه ها را حمام کرد و آنها را خواباند

 At 9.00pm,

ساعت 9 شب

 

He was exhausted and, though his daily chores weren't finished, he went to bed where he was expected to make love,

او بسيار خسته بود و با اينکه هنوز همه کارهاي روزانه اش تمام نشده بود به تختخواب رفت تا عشق بازي کند

The next morning,

صبح روز بعد

he awoke and immediately knelt by the bed and said:

:او بيدار شد و سريع کنار تختش زانو زد و گفت

 

"Lord, I don't know what I was thinking. I was so wrong to envy my wife's being able to stay home all day. Please, Oh! Oh! Please, let us trade back. Amen!"

خدايا! من نميدانستم که به چه چيزي داشتم مي انديشيدم. من خيلي اشتباه کردم که به خانه ماندن همسرم حسودي مي کردم. خواهش ميکنم، آه، آه، لطفا بيا قرارمان را برگردانيم. آمين

The Lord, in his infinite wisdom, replied:

:خداوند با حکمت بيکرانش پاسخ داد

"My son, I feel you have learned your lesson and I will be happy to change things back to the way they were. You'll just have to wait NINE MONTHS, though. You got pregnant last night."

پسرم ميدانم که اکنون درس خودرا آموختي و من خوشحال خواهم شد که همه چيز را به روال گذشته اش بازگردانم. اما تو بايد 9 ماه صبر کني چرا که ديشب باردار شدي

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: نجمه تاريخ: شنبه 30 بهمن 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدیدامیدوارم ساعاتی روکه دراینجامیگذرانیدبراتون مفیدباشه ونهایت استفاده روببرید خداي مهر و عشق !... شکيبايي را خوب به من آموختي ! و اکنون اين منم که فرياد ميزنم ! هر چه از تو ميرسد نيکوست ! و تويي که در هر حال ناب ترين ها و بهترين ها را به من هديه ميدهي . دستم را بگير و مگذار خطا کنم مهربانا. خداي من ! تو را سپاس براي هر آنچه که به من عطا کردي.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to dearkissme.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com