میخوام امشب یه چیزی رواعتراف کنم  :
میخوام بگم دلم برای پدرشوهرنامردم تنگ شده درسته که توی این 9سال خیلی اذیتم کرده ولی من دوسش دارم ودلم براش تنگ شده شایداحمق باشم ولی دوسش دارم دلم براش تنگ شده همون جوری که دلم برامادرشوهرم تنگ شده اخه خدا چی میشدکه پدرشوهرم منو مثل اون عروسای دیگش دوست داشته باشه شایدشوهرم الان فکرکنه که من مستم این حرفارو میزنم ولی نه من اگه مستم میدونم که چی دارم میگم اخه خدایاچی میشد که فقط یه بار پدرشوهرم دستمو میگرفت ومیگفت نجمه من توروازته دلم مثل دخترنداشتم دوست دارزم خدایا مگه من چکارکردم که سرنوشتمواینجوری کردی نه پدرومادردرستی نه خانواده شوهرم خدایاخسته شدم ازاین بی محبتی خدایاخدایاچقدرصدات بزنم چقدربگم تنهام دیگه طاقت ندارم اره خدامن امشب مستم مست مست ولی دارم این حرفاروازته دل مینویسم  حواسم هست دارم چی میگم خدایاخسته ام خسته خسته ازهمه ازاین همه دروغ ازاین همه فریب دیگه نمیتونم احساسموکنترل کنم دیگه نمیتونم پنهون کنم که داغون شدم دارم دیوونه میشم اره خدا من کم اووردم من کم اووردم دیگه چی میخوای خدایا خدایا خدایا دارم دیوونه میشم اخه تنهام اخه خسته شدم اخه .......................... چرا ؟خدایا خودت میدونی که من برخلاف اونچه نشون میدم هیچی نیستم دلم اونقدرسنگ نیست خدایاخدایا کی میشه پدرشوهرم دستموبگیره کی میشه منوقبول کنه اخه 9سال گذشت دیگه کی دیگه کی؟
وقتی مردم میخواداین حرفوبزنه؟ کی میخوادبگه دوسم داره اخه خدا کی؟
خدایاخیلی خیلی تنهام خیلی تنهام
حالا فقط غصه همدم دل منه تنهائی دل منو میشکنه میفهمی خدا تنهائی دل منو میشکنه دیگه طاقت این همه تنهائی روندارم خدایا9سال گذشت خدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددایااااااااااااااااااااااااااخداااااااااااااایاااااااااااااااااااا
دارم دیوونه میشم چراجواب نمیدی؟
خدایا به نظرم تازگی ها کرشدی دیگه نمیتونی بشنوی خدایادیگه بی خیال همه چی شدی؟ خدایاااااااااااااااااا خدددددددددددددددددددددددایااااااااااااااااااااا
کجائی چراجواب نمیدی؟
مگه زبون نداری خدایا ببخش منو من امشب مستم اگه ناراحتت میکنم ببخش توکه بخشنده ای این کارمنم ببخش
خدایاتوکه سرنوشت منواینجوری قراردادی توکه میدونستی قراره چی بشه چرامنوخلق کردی یه پدرومادرمعتاد
تاوقتی دخترخونه بودم خیری ندیدم حالا هم که عروس شدم محبت هیچکس به غیر از شوهرمو ندارمخدایا من دلم میخواست خانواده شوهرمم منو بخوان ولی چرامنو نمیخوان مگه من چکارکردم چکارکردم
دلم واسه خودم داره میسوزه چون هیچکس دلش برا من تنمیسوزه


خدایااگه امین نبود اگه اتنانبود من تا الان مرده بودم خدایا شکرت که اونا رو به من دادی  خدایابرام نگهشون دار
گورپدر پدرشوهر وبرادرشوهر
خدایاتنهاییموکسی نمیفهمه
حالا غصه همدم دل منه تنهایی دل منو میشکنه  
خدایا دوسشون دارم ولی بسه دیگه ازبس غرورموشکستم خسته شدم
دیگه غلورمونمیشکنم این دوری روطاقت میارم این بی معرفتی رو این نامردی رو همه رو تحمل میکنم ولی دیگه
غرورمونمیشکنم دیگه پیششون نمیرم
چون دلم نمیخواد که دوباره تحقیربشه دیگه نمیخوام سرزنشم کنن دیگه نمیخوام گذشته روبیادم بیارن میسخوام گذشته روباتمام بدیهاش فراموش کنم
خدایا بهم صبربده بتونم دوری پدرشوهرنامردم رو تحمل کنم ودیگه به کسی حسودی نکنم که پدرشوهراشون چقدرباهاشون رفیقن     نمیخوام حسودی کنم
خدایاخودت میدونیس من همشسونودوست دارم ولی اونامنودوست ندارن
به درک که دوست ندارن
بهدرک
به درک
به درک
 من یه جوری خودموسرگرم میکنم که دیگه توفکرشون نباشم

چقدردستاتوکم دارم پدرشوهر ولی نه نه نه نه

چی مشدبگی مثل دخترم دوست دارم میدونم که این ارزوروبه گور میبرم
من به این فاجعه عادت کردم که برم خسته بشم برگردم من دیگه به بی محبتی تو عادت کردم  دیگه امیدی بهت ندارم پدرشوهر
من به این ناخوشیه هرروزه که نفس گیروتبسم سوزه نبض احساسموعادت دادم نمیرسم که چراافتادم   خدایامرسی که به حرفام گوش کردی
بای

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: