براي آنکه زندگي زناشويي تان به خوبي پيش رود، بي خود به دنبال شگردهاي معجزه آسا نباشيد.
در عوض، مي توانيد از برخي از تله هايي که احتمال دارد در درازمدت رشته هاي پيوند دهنده بين شما را سست و ضعيف کند، دوري کنيد. در اينجا راهنمايي کوچکي در مورد عادات بدي که کاملا بايد کنار بگذاريد ارائه مي دهيم!
1) تلويزيون
تلويزيون قاتل عشق است. در اين مورد هيچ شکي نداشته باشيد! شام خوردن جلوي تلويزيون را قدغن کنيد. هر شب غذا خوردن جلوي تلويزيون به همراه گويندگان نمي گذارد حواستان به يکديگر باشد، از آن گذشته آن قدر جلوي تلويزيون به تماشاي فيلم مشغول بوده ايد که وقتي به رختخواب مي رويد ، حتي ديگر وقت نداريد با هم حرف بزنيد و از حال يکديگر باخبر شويد. تنها چاره کار اين است که اين دشمن را از زندگي عاشقانه بيرون بيندازيد! براي آنکه در اين کار زياد سخت گيري نکرده باشيد ، مي توانيد موافقت کنيد که در هفته ، ? شب تلويزيون خاموش باشد.
2) خانه نشيني
به خاطر تلويزيون و يا بنا به دلايلي، ديگر بيرون نمي رويد! مگر درهاي آن رستوران دنج و کوچکي که آن قدر عاشق اش بوديد ، بسته شده؟ پس آن شب هايي که با هم به سينما مي رفتيد و به بگومگوهاي پرشور و حرارت مي پرداختيد چي شد؟ و حالا فقط ماهي يکبار آن هم فقط براي ديدن دوستان بيرون مي رويد و احتمالا آنها هم براي بازديد پيش شما مي آيند. ديگر از گردش هاي دونفره و شب نشيني هاي رمانتيک خبري نيست! بايد دوباره آن حال و هوا را به دست آوريد و به اتفاق يکديگر از خانه بيرون بزنيد! حالا که به تازگي از شر تلويزيون خلاص شده ايد، از پولي که براي ماليات آن کنار مي گذاشتيد، براي گردش و بيرون رفتن استفاده کنيد!
3) ساعات اضافي
ديگر دير از سر کار به خانه برنگرديد! نه تنها براي خودتان وقت نداريد بلکه علاوه بر آن خستگي و عصبانيت تان را با خود به خانه مي آوريد که حقيقتا جز خوشايندي براي همسرتان نيست! تنها کافي است که کار، تمام زندگيتان را به خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعي مي شود که از آن در خانه حرف مي زنيد. بس کنيد! سعي کنيد به حد کافي زود به خانه برگرديد تا قبل از شام کمي وقت براي خودتان و يا با هم بودن داشته باشيد. به شرطي در اين مدت جلوي تلويزيون ولو نشويد! و خصوصا براي آنکه توجه بيشتري به يکديگر داشته باشيد، هر ازگاهي کار را از ياد ببريد.
4) رسيدگي به وضع ظاهر
فکر نکنيد چون ديگر زن و شوهر هستيد و چندين سال از زندگي مشترکتان مي گذرد، بايد نسبت به وضع ظاهرتان بي خيال شويد! دست از شلختگي و نا مرتب بودن برداريد، موهايتان را ژوليده و درهم رها نکنيد، از ريخت و پاش کردن در خانه خودداري کنيد و به خودتان برسيد! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستيد دوست دارد، با اين حال چرا سعي نمي کنيد خود را به بهترين شکل نشان دهيد؟ به اين ترتيب به او نشان مي دهيد که حضور او و تاثيري که بر او مي گذاريد برايتان مهم است!
5) بي توجهي
يکي ديگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها ، بي توجهي است. در اينجا منظور از توجه کردن گل خريدن و يا هديه دادن نيست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است. زماني که همسرتان آرايشگاه رفته و يا کت جديدي خريده است به او توجه نشان دهيد؛ به خصوص زماني که او را شيک و زيبا مي بينيد و يا وقتي که او با تعريف هاي بجا و مناسبش شما را تحت تأثير قرار مي دهد، از او تعريف کنيد. زيرا تعريف و تمجيد ها هميشه خوشايند هستند ، اما تنها زماني که درست و بجا به کار برده شوند.
6) حسادت مفرط
دست از پاييدن و سين جين کردن همسرتان برداريد زيرا زندگي مشترک براساس اعتمادي دو جانبه بنا مي شود. شک و بدگماني هاي بيش از حد شما ، در نهايت او را به ستوه آورده و به سمت فرد ديگري هل مي دهد!
7) خانواده همسر
نه، مطمئنا تمام خانواده هاي همسر آنگونه که در فيلم ها به صورت منفي نشان داده مي شوند، نيستند. تفاهم بين همسر و خانواده شما اغلب مي تواند گرم و صميمانه باشد. اما نکته مهم آن است که بدانيد زماني که اين تفاهم به حد کافي وجود دارد ، چيزي را به همسرتان تحميل نکنيد. چنانچه احساس مي کنيد که همسرتان از رفت وآمد هاي آخر هفته کم کم خسته مي شود به او اصرار نکنيد آخر هر هفته براي ناهار با خانواده شما باشد و البته اين قاعده در مورد ميهماني هاي همکاران و دوستان قديمي نيز صدق مي کند.
8) نبود برنامه
تشکيل خانواده به معناي گذراندن زندگي بدون در نظر گرفتن آينده نيست. شما بايد به اتفاق هم آينده تان را بسازيد. از برنامه هاي کوتاه مدت (مکاني که تعطيلات را در آنجا مي گذرانيد، خريد اتومبيل و...) گرفته تا برنامه هاي بزرگ تر (بچه دار شدن، عازم شهر ديگري شدن و...) بي درنگ در مورد آينده تان و اينکه چگونه با آن روبه رو مي شويد فکر کنيد. اين عمل روابط شما را منسجم تر و شور و شوق پيش روي در زندگي را در شما شعله ور مي کند!
9) سکوت
مطئنا عدم گفت وگو براي زندگي زناشويي مضر است. اين امر بنا به دلايل مختلف اغلب ناشي از کمبود وقت و يا بي توجهي زن و مرد نسبت به يکديگر است که در بالا از آنها نام برده ايم. با اين حال، معمولا گفت وگو ميان زن و مرد صورت مي گيرد، اما هيچ يک از طرفين به حرف هاي يکديگر گوش نمي دهند... در اين حالت، موضوعي را با هم مطرح کنيد و سعي کنيد حقيقتا حرف طرف مقابل تان را بفهميد. درصورت نياز، بي درنگ از يک روان درمانگر کمک بگيريد.
نظرات شما عزیزان:
|